درباره وبلاگ

هر كس كه در دل براي سرنوشت خود، سرنوشت اين ملت و آينده ايران اسلامي ارزش قائل است آن كسي كه براي استقلال و هويت ملت خود ارزشي قائل است، آن كسي كه از تسلط قدرتهاي بيگانه بيزار است، آن كسي كه برايش آينده اين كشور و اين ملت و آينده دنياي اسلام يك هدف بزرگ محسوب مي شود، آن كسي كه از رنج هاي ملت فلسطين دلش خون است ... آن كسي كه مايل است بيش از يك ميليارد مسلمان دنيا قدرت عجيبي را تشكيل بدهند كه بشريت را به سمت كمال هدايت كنند و خودشان در قله كمال قرار بگيرند، آن كسي كه اين احساسات و اين دركها را دارد و حاضر است در اين راه قدمي بردارد او بسيجي است. نظرات، پیشنهادات خود را از طریق ایمیل و شماره تماس زیر با ما در میان بگذارید a.jafari202020@Gmail.com ...... تلفن تماس:09182569347
منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
مطالب پیشین
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
نویسندگان
آرشیو مطالب
وصیت نامه شهدا
وصیت شهدا
ابر برچسب ها
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 253
بازدید کل : 87503
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

..

..
.. ...
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
..
دعای فرج ..
.... ..

.

.

.. ..
پیج رنک گوگل ..وصیت شهدا ..جنگ دفاع مقدس ذکر روزهای هفته ..مهدویت امام زمان (عج) ..
ذکر کاشف الکرب ..آیه قرآن ..
روزشمار محرم عاشورا ..
زیارت عاشورا ..دانشنامه عاشورا ..تاریخ روز ..

.. ..
..

شهید نادعلی طلعتی

 ناد علی ، مهرماه 64 بود که با اعزام به گردان حضرت علی اکبر(ع) اومد... از اوایل بهمن 64 به مرخصی نرفته بود نادعلی توی گروهان ما بود و شهید کشمیری مسوول دسته اش بود.......او آرپی جی زن بود و در عملیات ام الرصاص(جزیره ای روبروی خرمشهر که در عملیات والفجر8  ل 10سیدالشهداء(ع)  در آن عملیات انجام داد که به عملیات ام الرصاص مشهورشد)مردونه جنگید و بعد هم گردان علی اکبرعلیه السلام وارد فاو شد..چند مرحله عملیات کردیم و بعد هم ماموریت خط پدافندی بین جاده البحار و کارخانه نمک به گردان داده شد...خط پدافندی چه عرض کنم ...هردقیقه و ساعتش یک عملیات بود....توی همه ی این درگیری ها نادعلی حضور داشت...

بعداز عید قرار شد خط پدافندی رو تحویل یک گردان دیگه بدهیم و بچه ها که چهارماه مرخصی نرفته بودند به مرخصی برند...5 اردیبهشت بود که از فاو عقب اومدیم....و یک عده بچه ها مرخصی گرفتند ویک عده هم تسویه کردند....میدونستم نادعلی متاهله...قرار شده بعد از ظهر روز یازدهم اردیبهشت همه گردان مرخصی برند.....برگه های مرخصی صادر شد....یک عده هم رفتند اندیمشک به صورت گروهی برای گردان بلیط قطار بگیرند و هماهنگ شده بود که قطار توی پادگان دو کوهه بچه ها رو سوار کنه....بچه های گردان حضرت علی اکبر(ع) مقابل حسینیه لشگرسیدالشهداء(ع) جمع شده و منتظر اومدن قطار بودند....دیدم نادعلی خیلی ابراز خوشحالی میکنه.گفت خوب وقتی داریم میریم مرخصی..پرسیدم نادعلی دلت برای خونه خیلی تنگ شده؟؟؟؟؟ نادعلی با خوشحالی سرش رو مقابل گوشم آورد مثل اینکه حیا میکرد و میخواست حرفش رو کسی نشنوه....گفت برادر پارسا: هفته دیگه خدا میخواد به من یک فرزند عطا کنه...الان خانواده به من نیاز دارند و ار اینکه دارم میرم کنارشون خوشحال هستم......با نادعلی مشغول صحبت بودیم که مقابل حسینیه شلوغ شد و یکی صدا زد برادرها !!!مرخصی ها لغو و آماده باش اعلام شده...پ

برگه مرخصی رزمندگان گردان علی اکبر(ع)

 

من دویدم وخبرگرفتم و خبر این بود که دشمن در جاده فکه پیشروی کرده و به سوی اندیمشک در حرکت است....و امام فرمودند به رزمنده ها سلام من رو برسونید و بگویید به دشمن امان ندهید...سریع بچه ها ساکها رو تحویل دادند و تجهیزات گرفتند  و اتوبوسهای گل مالی شده اومدند توی پادگان دو کوهه و بچه ها سوار شدند و چند ساعت بعد گردان ما و گردان حضرت علی اصغر (ع) به فرماندهی شهید اسکندرلو توی مقر الوارثین(مقرتخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) در جاده فکه نرسیده به سایت)مستقر شدند

میدان صبحگاه الوارثین-روز ۱۲اردیبهشت۶۵-رزمندگان گردان علی اکبر(ع)

روز 13 اردیبهشت 65 گردان حضرت علی اکبر وارد عملیات شد و رفتیم به جنگ تیپ زرهی دشمن.....و دشمن آتش سنگینی توی منطقه ریخت و در گیرودار آتشباری دشمن نادعلی به شهادت رسید....پیکرشهید نادعلی طلعتی چند روز بعد در بی بی سکینه کرج مهمان خاک شد.....و پسرش دوم خرداد 65 به دنیا اومد ....

 

 روز۱۳ اردیبهشت-منطقه شمال فکه-پیکرمطهر شهید نادعلی طلعتی

 

درد دلهای عزیز دردونه نادعلی طلعتی با پدر قهرمانشه...

بزارید درد دل کنم
پدر؟!؟!؟!؟
برام این واژه نا مفهومه
می دونی برای چی؟
آخه پدر رو ندیدم
تاریخ شهادت پدر 12 اردیبهشت سال 65
و تاریخ تولد من 2 خرداد سال 65 
آره به همین راحتی
ندیدم
پس مزه پدر رو هم نچشیدم
چشم باز کردم بهم یاد دادن پدر رو بابا جون صدا کنم
هنوزم بابا جون صداش می کنم
صبح که از خواب پا میشم به عکسش سلام می کنم
شب بهش شب بخیر می گم
شبا می گم خدایا کرمت رو شکر چرا بین همه این آدما من پدر ندارم
اصلا پدر یعنی چی؟
بیخیال اینا رو بگذریم عادت کردم بهش..
بزارید از پدر بگم
پدری از جنس نور

آره از جنس نور ، می دونید چرا چون به عکسش نگاه می کنم واقعا نور میبینم
مظلوم افتاده روی زمین 
به دور از قید و بند
به دور از ریا
انگار برای امام زمانش تعظیم کرده
برای امام زمانش به خاک افتاده
پدرم آرپی جی زن بود
به قول مادر بزرگم تانک میترکوند
نمیدونم چند تا
ولی خوب حتما ترکونده
الهی بمیرم می گن اونایی که ارپی جی زنن از گوشاشون خون میاد
یعنی از گوشای بابا جون منم خون میومد؟
بزار خون بیاد
فدای سر امام، این که چیزی نیست
این حرف رو حتما بابا جون پیش خودش گفته



برچسب ها :

 نوشته شده در  چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:خاطرات شهدا,عملیات سیدالشهدا,شهید نادعلی طلعتی,عکس شهدا,جاودانه های افتخار,علیرضاجعفری,ساعت 13:36

 

 اکثر افراد آماده شهادت بودند. شامی هم که دادند نشانه رفتن به خط مقدم بود. شبانه ما را حرکت دادند. نمی‌دانستیم کجا می‌رویم اما همگی شاد بودیم. هیچ غم و غصه‌ای نداشتیم.

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، با شروع جنگ تحمیلی از جای جای کشور ایران مردم بهترین فرزندانشان را راهی جنگ می کردند تا دست طمع کار دشمن را از آب و خاکشان کوتاه کنند. یکی از شهرهایی که جوانانش در جبهه خوش درخشیدند بچه های میگون بودند.

زمستان سال 62 به عنوان مربی امور تربیتی و به صورت حق التدریس در مدرسه شهید زمانی فشم مشغول به کار شدم. هنوز به کارم خوب نچسبیده بودم که یکی از شبهای زمستان همان سال از اخبار تلویزیون شنیدم که جبهه ها احتیاج به نیرو دارد.

از دفتر نخست وزیری اطلاع داده شد، نیروهای کارمند می توانند به جبهه اعزام شوند و از همان جبهه به صورت نامه نگاری از محل کار خود مرخصی بگیرند. در همان زمان نیروهایی از بخش رودبار قصران و لواسان به فرماندهی برادر سید خلیل میراسماعیلی آماده اعزام بودند. من به همراه تعدادی از بچه های محل بدون اجازه از سرپرست وقت آموزش و پرورش بخش رودبارقصران جناب آقای اسکویی آماده اعزام شدم.

در تاریخ 24/11/62 از خانواده خداحافظی و شب را در بسیج محل حضور داشتیم. بچه های میگون عبارت بودند از: چراغعلی ایوبی- عبدالعلی ایوبی- غلامحسین ایوبی- شهید ولی اله ایوبی-جهان بخش ایوبی- فرخ سلیمان مهر- فرهنگ حیدری- احد کیارستمی-سیدجلیل میراسماعیلی- مهدی سلیمان میگونی– سیدعلی میراسماعیلی- هوشمندلواسانی-احمدسلیمانی- سید کمال میرمحمدی- حاج اکبرایوبی- ماشاءاله کیارستمی- حاج محمد بهرامی و کاظم سالارکیا.



برچسب ها :

 نوشته شده در  چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:خاطرات شهدا,شام مخصوص شهادت,عکس شهدا,جاودانه های افتخار,علیرضاجعفری,ساعت 13:21

 محمود مظفر یکی از رزمندگانی که در عملیات مرصاد شرکت داشته می گوید: باعث تعجب بود دختران 20 ساله‌ با روسریهای رنگی و شعار الله اکبر به عشق فتح تهران اسلحه های خود را سمت رزمندگان ایرانی می گرفتند و شلیک می کردند، مغز آنها را شستشو داده بودند...

به گزارش خبرنگار مهر، در سال پایانی جنگ تحمیلی حوادث و تحولات نظامی و سیاسی روندی پرشتاب به خود گرفت. اجرای موفقیت آمیز عملیات والفجر 10 از سوی رزمندگان اسلام، بمباران وسیع شیمیایی در حلبچه، حمله نیروهای عراقی به مواضع رزمندگان ایرانی، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، هجوم مشترک ارتش عراق و گروهک خود فروخته منافقین به جبهه‌های غرب و جنوب و سرانجام یورش سلحشوران ایران اسلامی بر متجاوزان، رویدادهای مهم جنگ در سال هشتم بود که در نهایت به برقراری آتش بس در جبهه های نبرد منجر شد.
 
در پایان جنگ، صدام نه تنها از دستیابی به اهداف خود بازمانده بود، بلکه در دور تسلسلی پایان ناپذیر گرفتار شده بود که او را به اشغال کشور کویت ناچار ساخت. اما این اقدام صدام، آخرین حرکت او در صفحه شطرنج سیاست و خفت بارترین تصمیم هایش بود که به سقوط رژیم بعث و اشغال کشور عراق انجامید.
 
پس از مقاومت نیروهای اندک سپاه و بسیج (در حد یک گردان) در دشت حسن آباد و زمین گیر شدن نیروهای دشمن در پشت ارتفاعات چهار زبر، به تدریج فرماندهی و نیروهای خودی برای آزادسازی مناطق تصرف شده و انهدام نیروهای منافقین، در منطقه متمرکز شدند.
 
روز پنجشنبه، 6/5/1367 عملیات مرصاد با رمز یا علی بن ابیطالب(ع) آغاز شد. در این عملیات، سه گردان از تیپ نبی اکرم(ص)، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام از پشت به اسلام آباد حمله کردند. منافقین تصور می کردند همانند روزهای قبل، نیروهای عراقی همچنان در این مناطق حضور دارند؛ حال آن که عراقیها عقب نشینی کرده و منطقه در دست نیروهای ایرانی بود.
 
به همین دلیل، نیروهای خودی توانستند به راحتی از این محور وارد اسلام آباد شوند. بلافاصله پس از آزاد سازی شهر اسلام آباد، یگانهای سپاه پیشروی را به سمت "کرند" آغاز کردند. قبل از رسیدن نیروهای خودی به این شهر، در ساعت 3 نیمه شب، سه فروند هلی کوپتر ترابری در "کرند" به زمین نشستند و تعدادی از کادر منافقین و رهبری سازمان را از شهر خارج کردند. این واقعه، نشانه آشکاری از آغاز شکست منافقین بود؛ چنانکه پس از مدتی با پیشروی نیروهای خودی به سمت کرند و انهدام تانکهای زره پوش برزیلی منافقین، دشمن هر آنچه داشت پس از 48 ساعت بر زمین نهاده و متواری شد.
 
هلاکت 2000 منافق در عملیات مرصاد
 
در این عملیات حدود دو هزار تن از نیروهای منافقین به هلاکت رسیدند و حدود یکهزار تن زخمی شدند. که در میان کشته شدگان و اسرا، تعدادی از کادرهای سازمان و فرماندهان تیپها دیده می شد.
 
محمود مظفر یکی از رزمندگان گردان حبیب از لشکر محمد رسول الله تهران در عملیات مرصاد در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: آن زمان من خیلی جوان بودم و برایم باعث تعجب بود که می دیدم دختران و پسران 20 ساله به عشق فتح ایران و تهران با شعار الله اکبر به جبهه آمده بودند ولی اسلحه هایشان را به سمت رزمندگان ایران گرفته و بدون تفکر به اعتقاداتشان با ما می جنگیدند.
 
وی افزود: آنقدر منافقین مغز این جوانها را شستشو داده بودند که حتی وقتی خود را در محاصره ما می دیدند و راه فرار نداشتند سیانور می خوردند تا زنده اسیر نشوند. دختران منافق با روسریهای رنگی و لباسهای کماندویی به عشق فتح تهران با ما می جنگیدند. به آنها گفته بودند در تمامی شهرهای ایران نیروهای منافق مستقر شده و از آنها حمایت می کنند در حالیکه اینها همه دروغ و رویا بود.
 
مظفر که سه تن از برادرانش در عملیات مرصاد شهید شده اند در مورد علت پیروزی ایران در عملیات مرصاد گفت: عملیات مرصاد در اواخر دوران دفاع مقدس رخ داد و جبهه ها کم کم از نیروهای رزمنده خالی شده بود ولی پس از فرمان امام تمام نیروهای مردمی بسیج شدند و با اطاعت از فرمان ولی فقیه و با روحیه شهادت طلبانه ای که داشتند توانستند بر دشمن منافق پیروز شوند

 



برچسب ها :

 نوشته شده در  چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:خاطرات رزمندگان,عملیات مرصاد,عکس شهدا,جاودانه های افتخار,علیرضاجعفری,ساعت 13:4

*شهید والامقام رجبعلی افسری*

خداوند متعال مي‌فرمايند: شهدا را مرده نپنداريد بلکه آنان را زنده ابدي بدانيد که از اين زندان دنيا آزاد گشته و به باغ رضوان الهي بال گشوده‌اند و آن‌ها بدان‌چه خدا به آنان داده، راضي و خوشنودند و خدا هم از آنان راضي است و چه چيز بالاتر از اين که خالق جهان به انسانِ کوچک و ضعيف بگويد: اي مخلوق من از تو راضي شدم و تو را داخل بهشت گردانيدم و گناهانت را بخشيدم. چرا؟ چون که جانت را در راه خدا فدا کردي. کدام جان؟ همان جاني که خود به ما عطا کرده‌اي، به بهاي گران‌قدر خريده‌اي. اي رب العالمين ! دنيا براي دشمنانت زيباست اما براي عاشقانت قفس است. جسم مؤمن در زمين است اما روحش در‌ آسمان‌ها در پرواز است.

سالک الي الله جاني را که پروردگار به او داد، به بهاي اندک و فاني نمي‌فروشد. .... والذين اذا اصابتهم مصيبته قالوا انا لله و انا اليه راجعون. اين آيه به آزمايش انسان‌ها اشاره دارد و اين که خداوند شما را به حال خودتان رها نکرده، بلکه شما را براي هدف بزرگي آفريده است و شما به وسيله مشکلات و موانع آزماش مي‌شويد. زماني بايد از مالَت بگذري و براي کمک به جبهه بفرستي اگر از مالَت ترسيدي، بدان که آن لحظه، لحظه‌ي آزمايش است و اگر دريغ کردي بدان که اطاعت شيطان [ کردي ]. اي مردم بدانيد که راه حق و راه امام حسين (ع)، راه امام امت خميني بت‌شکن است. ياري کردن اين انقلاب، ياري کردن امام حسين (ع) و ادامه همان کاروان حسين (ع) است اگر مي‌خواهيد به نداي سرور شهيدان لبيک بگوييد، بسم الله، راه جبهه باز است و واجب است که اسلحه‌ي به زمين افتاده‌ي شهيدان را برداريم و با دشمنان اباعبدالله که همان صدام و کليه حاميان و اربابانشان مي‌باشد، بجنگيم. اي عزيزان قدر رهبر انقلاب و اين فرزند خلف حسين (ع) را بدانيد که ما هرچه داريم، از اوست. از پدر و مادر و خواهران و برادران عزيز مي‌خواهم که مرا حلال کنند و از گناهان من بگذرند. اردوگاه کرخه 26/9/1365

 



برچسب ها :

 نوشته شده در  سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:وصت نامه شهدا,عکس شهدا,راه شهدا,جاودانه های افتخار,علیرضاجعفری,ساعت 5:0

 نام و نام خانوادگی: رسولي عبدالرسول

 نام پدر: خضیر

تاریخ تولد: 1343/3/14

 محل تولد: اهواز

تاریخ شهادت: 1365/10/4

 محل شهادت: جزیره سهیل

 عملیات منجر به شهادت: کربلای4

نحوه شهادت:

یگان: جعفرطیار



برچسب ها :

 نوشته شده در  سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:یادی ازشهدا,عکس شهدا,جاودانه های افتخار,علیرضاجعفری,ساعت 4:47

ما راه شهدا را ادامه خواهیم داد




برچسب ها :

 نوشته شده در  سه شنبه 6 خرداد 1395برچسب:عکس شهدا,راه شهدا,جاودانه های افتخار,علیرضاجعفری,ساعت 4:23


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد